کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل عاشق به جور از یار دیرین برنمی گردد

    که در سفتن زآب و رنگ خود گوهر نمی گردد

    مکن پهلو تهی از ما که خورشید بلند اختر

    به ماه نو اگر پهلو دهد لاغر نمی گردد

    چه پروا دارد آن مغرور از طوفان اشک ما؟

    زدریا دامن خورشید تابان تر نمی گردد

    چه داند عاشق حیران عیار حسن جانان را؟

    نگاه از چشم قربانی به مژگان برنمی گردد

    سپهر سنگدل آسوده است از دود آه ما

    که آب از دود گرد دیده مجمر نمی گردد

    قضای آسمانی می کند اجرای حکم خود

    برات خط به شمشیر تغافل برنمی گردد

    رقیب از بزم وصل ا مرا بیهوده می راند

    سپند شوخ بار خاطر مجمر نمی گردد

    زفکر آن لب میگون نمی آیم برون صائب

    به گرد خاطر مخمور جز ساغر نمی گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha