صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۷۹۳: دل از امید وصلش هر زمان در پیچ و تاب افتد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل از امید وصلش هر زمان در پیچ و تاب افتد وگرنه خضر هیهات است در دام سراب افتد بهشتی نیست غیر از درد و داغ عشق عاشق را کز آتش دور چون گردد سمندر در عذاب افتد شکوه حسن او در دستها نگذاشت گیرایی زجوش گل مگر چون غنچه از رویش نقاب افتد چنان ناسازگاری عام شد در روزگار ما که می ترسم زشبنم گل به چشم آفتاب افتد فلک را می کشد در خاک و خون اقبال عشق او رهایی نیست صیدی را که در چنگ عقاب افتد چو آید در سخن لعل لب سنجیده گفتارش زبی مغزی گهر بر روی دریا چون حباب افتد زخاموشی چنان وحشی ز ارباب سخن گشتم که می ریزد دلم هر گاه چشمم بر کتاب افتد مشوای تندخو غافل ز آب چشم مظلومان که در دریای آتش شور از اشک کباب افتد غم فردای محشر غافلان را می گزد صائب ندارد از حساب اندیشه هر کس خود حساب افتد صائب تبریزی