کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ازان از سیر صحرا خاطرم خشنود می گردد

    که داغم از سواد شهر مشک اندود می گردد

    زما اندیشه دارد خصم بی حاصل، نمی داند

    که چوب بید در آتشگه ما عود می گردد

    غبار راه هر کس می شوم از پستی طالع

    پی آزار من زنبور خاک آلود می گردد

    گر اظهار پشیمانی کند گردون مشو ایمن

    که بدعهد از پشیمانی پشیمان زود می گردد

    اگر این است برق بی نیازی غمزه او را

    متاع کفر و ایمان سر بسر نابود می گردد

    نمی دانم زیان و سود خود را، اینقدر دانم

    که سود من زیان است و زیانم سود می گردد

    به چشم کم به داغ لاله صحرانشین منگر

    که شمع ایمن اینجا در لباس دود می گردد

    من از زناریان کفر نعمت نیستم صائب

    به اندک التفاتی خاطرم خشنود می گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha