کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    وقت مجنون خوش که پا در دامن صحرا کشید

    در سواد اعظم چشم غزالان واکشید

    مگذر از دریوزه دلها که از ارباب فقر

    آن توانگر شد که هویی بر در دلها کشید

    سد راه عجز، ترک شیوه عاجزکشی است

    کور شد هرکس عصا از دست نابینا کشید

    ابر ما بر آب گوهر می فشاند آستین

    پرده تلخی چرا بر روی خود دریا کشید

    خاتم از شوق تو اینجا می کند قالب تهی

    تا به کی ای لعل خواهی سختی ازخارا کشید؟

    (چون نشوید باغبان از باغ دست تربیت؟

    آب شد سرو چمن چون سرو او بالا کشید)

    سنگ گردیده است از فولاد جوهردارتر

    تیشه من بس که ناخن بر رخ خارا کشید

    کشتنی ارباب غیرت را بتر از عفو نیست

    دشمن از کوتاه بینی انتقام از ما کشید

    از سواد خاک، صائب نقد آسایش مجوی

    این رقم دست قضا بر شهپر عنقا کشید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha