به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
کی سر از تیغ شهادت جان روشن می کشد؟
شمع در راه نسیم صبح گردن می کشد
نیست مانع حسن را مستوری از خون ریختن
گل به خون بلبلان در غنچه دامن می کشد
یار را از اوج استغنا فرود آورد عجز
از گریبان مسیح این خار سوزن می کشد
بیدلی ما را گریزان دارد از تیغ اجل
ورنه خار از انتظار برق گردن می کشد
از رفیقان گرانجان تا چها خواهد کشید
رهروی کز سایه خود کوه آهن می کشد
عشق اگر آشفته گردید از دل پرداغ ماست
نور خورشید این پریشانی زروزن می کشد
منعمان را حرص روزی گرچنین خواهد فزود
مور را گر دانه ای باشد به خرمن می کشد
نیست غیر از آه غمخواری دل تنگ مرا
رشته گاهی آستین بر چشم سوزن می کشد
حسن از آیینه های پاک نتواند گذشت
چشم حیران ماه را در دام روزن می کشد
نیست غافل آفتاب از حال دورافتادگان
شبنم افتاده را بیرون زگلشن می کشد
تا به فکر حسن عالمسوز گل افتاده است
صائب از هر خار ناز نخل ایمن می کشد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.