به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
جام خالی غوطه در خم بی محابا می زند
ابر چون بی آب شد بر قلب دریا می زند
در زوال خویش چون خورشید می سوزد نفس
مهر خود از نامجویان هر که بالا می زند
می کند طی راه چندین ساله را در یک قدم
راه پیمایی که پشت پا به دنیا می زند
چون خروس بی محل بر تیغ می مالد گلو
هر که در بزم بزرگان حرف بیجا می زند
در دل شیرین به زور دست نتوان جای کرد
تیشه بیجا کوهکن بر سنگ خارا می زند
باخت سر زلف ایاز از سرکشی با خسروان
دل سیه بر دولت خود عاقبت پا می زند
بیقراری در حریم وصل عاشق را بجاست
موج، پیچ و تاب در آغوش دریا می زند
هر که بردارد به دوش از بردباری بار خلق
سینه چون کشتی به دریا بی محابا می زند
سوخت مجنون مرا سودا و عشق سنگدل
همچنان بر آتشم دامان صحرا می زند
می کند ضبط نفس در زیر آب زندگی
صائب از تیغ شهادت هر که سروا می زند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.