به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
زان رخ گلگون عرق یاقوت احمر می شود
چون زمین افتاد قابل دانه گوهر می شود
پیش بلبل جای گل هرگز نمی گیرد گلاب
تشنه دیدار کی قانع به کوثر می شود؟
پرتو منت کند دلهای روشن را سیاه
شمع را دست حمایت باد صرصر می شود
حجت ناطق بود بر نارساییهای شوق
نامه هرکس که محتاج کبوتر می شود
از گرانجانان سبکروحان گرانی می کشند
چون سبو از می تهی گردد گرانتر می شود
سفلگان را می کند پیرایه دولت غیور
خویش را گم می کند مومی که عنبر می شود
لازم دولت بود نسیان، که چون سیراب شد
خضر غافل از لب خشک سکندر می شود
با نگاه دور قانع شوکه مه با آفتاب
هر قدر نزدیکتر گردید لاغر می شود
برگذشت خود ز دنیا غره کم شو کز گذشت
رشته را دلبستگی افزون به گوهر می شود
می دهد صائب حباب از پوچ گویی سر به باد
از دهن بستن دهان غنچه پر زر می شود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.