صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۶۹۵: زان رخ گلگون عرق یاقوت احمر می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان رخ گلگون عرق یاقوت احمر می شود چون زمین افتاد قابل دانه گوهر می شود پیش بلبل جای گل هرگز نمی گیرد گلاب تشنه دیدار کی قانع به کوثر می شود؟ پرتو منت کند دلهای روشن را سیاه شمع را دست حمایت باد صرصر می شود حجت ناطق بود بر نارساییهای شوق نامه هرکس که محتاج کبوتر می شود از گرانجانان سبکروحان گرانی می کشند چون سبو از می تهی گردد گرانتر می شود سفلگان را می کند پیرایه دولت غیور خویش را گم می کند مومی که عنبر می شود لازم دولت بود نسیان، که چون سیراب شد خضر غافل از لب خشک سکندر می شود با نگاه دور قانع شوکه مه با آفتاب هر قدر نزدیکتر گردید لاغر می شود برگذشت خود ز دنیا غره کم شو کز گذشت رشته را دلبستگی افزون به گوهر می شود می دهد صائب حباب از پوچ گویی سر به باد از دهن بستن دهان غنچه پر زر می شود صائب تبریزی