به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
در چراغ دیده من آب روغن می شود
بخت چون باشد چراغ از آب روشن می شود
در تجرد رشته واری از تعلق سهل نیست
سوزنی در راه عیسی سد آهن می شود
می توانم رفت سویش در لباس گردباد
گر غبار دل چنین پیراهن تن می شود
دشمن آیینه بینش بود خط غبار
از غبار خط او چون چشم روشن می شود؟
خونبهای لاله نتوان خواست از باد سحر
خون عاشق کی و بال طرف دامن می شود؟
صائب از فریاد بلبل شد پریشان خاطرم
این سزای آن که از گلخن به گلشن می شود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.