به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چند دستم شانه زلف پریشانی بود؟
آرزو در سینه من چند زندانی بود؟
می شود ز اشک ندامت دانه امید سبز
سرخ رویی لاله باغ پشیمانی بود
کو جنون تا سر به صحرایم دهد چون گردباد؟
تا به کی کس نقش دیوار تن آسانی بود؟
خار را بر دامن اهل تجرد دست نیست
جامه فتحی که می گویند، عریانی بود
جبهه وا کرده یک گل در گلستانت نهشت
باغبان باغ باید غنچه پیشانی بود
سبزه زیر سنگ نتوانست قامت راست کرد
چون امید سرفرازی با گرانجانی بود؟
از کشاکش صائب ارباب تجرد فارغند
خار را کی دست بر دامان عریانی بود؟
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.