صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۶۳۶: چند دستم شانه زلف پریشانی بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند دستم شانه زلف پریشانی بود؟ آرزو در سینه من چند زندانی بود؟ می شود ز اشک ندامت دانه امید سبز سرخ رویی لاله باغ پشیمانی بود کو جنون تا سر به صحرایم دهد چون گردباد؟ تا به کی کس نقش دیوار تن آسانی بود؟ خار را بر دامن اهل تجرد دست نیست جامه فتحی که می گویند، عریانی بود جبهه وا کرده یک گل در گلستانت نهشت باغبان باغ باید غنچه پیشانی بود سبزه زیر سنگ نتوانست قامت راست کرد چون امید سرفرازی با گرانجانی بود؟ از کشاکش صائب ارباب تجرد فارغند خار را کی دست بر دامان عریانی بود؟ صائب تبریزی