به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
عشق او جا در دل دیوانه خالی می کند
روشنایی جای خود در خانه خالی می کند
در دل هر کس که مهمان می شود عشق فضول
خانه را اول ز صاحب خانه خالی می کند
عشق بر می دارد از دل بار کلفت حسن را
دامن اطفال را دیوانه خالی می کند
گریه بر خاک شهید خویش کردن عار نیست
شمع دل بر تربت پروانه خالی می کند
گر نباشد زهر چشم آن نگاه آشنا
خانه دل را که از بیگانه خالی می کند؟
در هوای آن لب میگون، لب مخمور من
هر نفس آغوش چون پیمانه خالی می کند
بر سریر خم مربع می نشیند همچو خشت
هر که قالب را درین میخانه خالی می کند
گریه خواهد کرد صائب محرم بزمش مرا
سیل جای خویش در کاشانه خالی می کند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.