کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب که سرو قامت او شمع این کاشانه بود

    تا سحر گه بر گریزان پر پروانه بود

    صاحب خرمن نگشتم تا نیفتادم ز پا

    مور من تا دست و پایی داشت قحط دانه بود

    طره موجم، نوآموز کشاکش نیستم

    عمرها از اره پشت نهنگم شانه بود

    روزی آتش شود نخلی که دست آموز کرد

    سنگ طفلان را که رزق مردم دیوانه بود!

    شیوه عاجزکشی از خسروان زیبنده نیست

    بی تکلف، حیله پرویز نامردانه بود

    قامت او در نمی آید به آغوش کسی

    ورنه هر تیری که دیدم با کمان همخانه بود

    کوه را چون ناقه لیلی بیابانگرد ساخت

    ناله گرمی که در زنجیر این دیوانه بود

    بی تو رضوانم به سیر گلشن فردوس برد

    طره حوران به چشمم دود ماتمخانه بود

    نسبت کیفیت آن چشم با آهو خطاست

    در تماشاگاه او آیینه ها میخانه بود

    نیست تقصیری اگر زنار ما نگسسته ماند

    دست ما در زیر سنگ سبحه صددانه بود

    شمع ایمن راه در ویرانه ام صائب نداشت

    شب که مهتاب خیالش فرش این غمخانه بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha