به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
از نزاکت رنگ اگر بر چهره گل بشکند
خار از بیطاقتی در چشم بلبل بشکند
نخل ماتم می دهد سامان برای خویشتن
هر که شاخی از گلستان بی تأمل بشکند
نیست از آتش عنانی در بساط نوبهار
آنقدر فرصت که دامن بر میان گل بشکند
دست شوخی چون بر آرد ز آستین آن شاخ گل
بیضه های غنچه را بر فرق بلبل بشکند
این گره کز زلف او افتاد در کار چمن
شانه باد صبا در زلف سنبل بشکند
بر نیاید با دل خودکام، صددریا شراب
این خمار از آب شمشیر تغافل بشکند
قامت خم مانع عمر سبکرفتار نیست
سیل از رفتن نمی ماند اگر پل بشکند
نیست ممکن راه یابد در گلستانش نسیم
گرچنین دل در خم آن زلف و کاکل بشکند
می شود چون تیغ کوه از ابر رحمت آبدار
هر که صائب پا به دامان توکل بشکند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.