کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی زبان جمعی که از حیرت چو ماهی می شوند

    محرم دریای اسرار الهی می شوند

    چون سر فکرت به جیب و پای در دامن کشند

    بی نیاز از تاج و تخت پادشاهی می شوند

    از پریدن باز می دارند چشم حرص را

    چهره هایی کز قناعت زرد و کاهی می شوند

    چیست دنیا تا کند آزاد مردان را اسیر؟

    این نهنگان کی زبون دام ماهی می شوند؟

    همچو شمع آنان که دارند از دل روشن نصیب

    زود آب از خجلت زرین کلاهی می شوند

    ظلمت از هستی است، ورنه رهنوردان عدم

    شمع جان خاموش می سازند و راهی می شوند

    صائب آن جمعی که پاس خویش دارند از گناه

    مبتلا آخر به عجب بیگناهی می شوند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha