کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    با خیال دوست هر کس مجلس آرایی کند

    گرچه با معشوق باشد یاد تنهایی کند

    تخته مشق حوادث می شود هر پاره اش

    کشتی آن را که شور عشق دریایی کند

    پنبه داغش بود ناف غزالان ختن

    هر که را زنجیر زلف یار سودایی کند

    رقعت الحبیب کلیم الله با مردم نکرد

    آنچه رخسار تو با چشم تماشایی کند

    شیشه خالی نمی گردد نفس را سنگ راه

    ناله من تا چه با گردون مینایی کند

    قبله ذرات عالم می شود چون آفتاب

    پیش خاک تیره هر کس جبهه فرسایی کند

    خاک را ته جرعه اش چون طور در رقص آورد

    عشق دریا دل چو عزم باده پیمایی کند

    می شود از سنگ طفلان استخوانم توتیا

    تا دل دیوانه من خو به رسوایی کند

    می گذارد داغ محرومی به دل آیینه را

    سیر حسن خود گر از چشم تماشایی کند

    عشق بر هم می زند هنگامه تدبیر عقل

    پیش صرصر، پشه چون عزم صف آرایی کند؟

    قمریان از شهپر خود اره بر پایش نهند

    سرو اگر پیش قدش اظهار رعنایی کند

    عندلیبان خرده گل را بر آتش افکنند

    کلک صائب هر کجا هنگامه آرایی کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha