به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گرنه دل را زلف مشکینش نگهداری کند
کیست این بیمار را یک شب پرستاری کند؟
حسن را از دیده بد، شرم می دارد نگاه
مهر تابان را همان پرتو سپرداری کند
می تراود بوسه زان لبهای نو خط بی طلب
میوه چون شد پخته، ممکن نیست خودداری کند
چون هدف در پیش ابروی تو اندازد سپر
ماه نو صد سال اگر مشق کمانداری کند
ایمنی خواهی، سبک کن کشتی خود را که کف
پنجه با دریای خونخوار از سبکباری کند
نیست پروا سیل بی زنهار را از کوچه بند
آستین چون گریه ما را عنانداری کند؟
جان کند در تن زآب خضر خون مرده را
چشم پر خون آنچه از شب صرف بیداری کند
سرگرانی با فرودستان زنقص گوهرست
گوهر غلطان میسر نیست خودداری کند
می تواند ساخت از دست سلیمان پایتخت
مور ما صائب اگر بخت سخن یاری کند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.