به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
از غبار خط دهان تنگ او پوشیده ماند
دیدنی نادیده و نادیدنی در دیده ماند
گرچه هر خاری به دامن گل ازان گلزار چید
بیشتر گلهای باغ حسن او ناچیده ماند
طاق ابروی ترا تا بست معمار قضا
روی من از قبله اسلام بر گردیده ماند
کرد اگر سیمین بران را پرده پوشی پیرهن
از لطافت پیکر آن سیمبر پوشیده ماند
نقش را بر آب، در آتش بود نعل رحیل
حیرتی دارم که چون عکس رخش در دیده ماند؟
راز ما خونین دلان را محرمی پیدا نشد
در دل دریا گره این گوهر سنجیده ماند
یک نشو و نمای دانه در افتادگی است
وقت مستی خوش که زیر پای خم غلطیده ماند
خام اگر باشد خیال ما نه از تقصیر ماست
دیگ ما از سردی ایام ناجوشیده ماند
نیستم یک جو زمیزان قیامت منفعل
کز گرانی جرم من در حشر ناسنجیده ماند
غیرت ما تن به اظهار شکایت درنداد
تا قیامت سر به مهر این نامه پیچیده ماند
در بساط زندگی از گرم و سرد روزگار
آه سرد و اشک گرمی در دل و دردیده ماند
عمر کوته را کند آزادگی صائب دراز
سرو پابرجا زفیض دامن برچیده ماند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.