کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می زند موج پریزاد، صنمخانه صبح

    فیض موجی است سبکسیر ز پیمانه صبح

    می شود زود چو خورشید چراغش روشن

    هر که جایی نرود غیر در خانه صبح

    تخم اشکی بفشان، خوشه آهی برچین

    مگذر بیخبر از مزرع بی دانه صبح

    در محیطی که منم کشتی دریایی او

    کف خشکی است نصیب لب دیوانه صبح

    دل ما میکده خون جگر بد، که زدند

    از شفق پنجه خونین به در خانه صبح

    نیست در سینه ما هیچ به جز داغ جنون

    جام خورشید زند دور به میخانه صبح

    مرو از ره به سخن سازی هر سرد نفس

    که شکرخواب بود حاصل افسانه صبح

    مرو از راه چو اطفال به شیرینی خواب

    دیده ای آب ده از گریه مستانه صبح

    دام خورشید جهانتاب شود زنارش

    هر که از صدق کند خدمت بتخانه صبح

    ای که از دل سیهی تلختر از شب شده ای

    می توان شد شکرستان به دو پیمانه صبح

    سینه صاف، دل گرم مهیا دارد

    مهر خورشید بود لازم پروانه صبح

    خنده رو باش درین بزم که ذرات جهان

    شیر مستند تمام از می پیمانه صبح

    شسته رویان به (دو) صد خون جگر رام شوند

    رام هر کس نشود معنی بیگانه صبح

    هست در سینه ترا گر دل روشن صائب

    می توان راست گذشت از در کاشانه صبح

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha