کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنچه روی سخت من با سیلی استاد کرد

    کی تواند بیستون با پنجه فرهاد کرد؟

    بنده مقبل به آزادی سزاوارست، لیک

    بنده شایسته را چون می توان آزاد کرد؟

    ناخن دخل حسودان با سخن هرگز نکرد

    آنچه در زلف تو با دل شانه شمشاد کرد

    درد بر من ناگوار از پرسش احباب شد

    تلخ بر من عید را رسم مبارکباد کرد

    تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است

    عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد

    شست دستش را به آب زندگی معمار صنع

    خضر دیوار یتیمی را اگر آباد کرد

    گرچه در آب و گل من عشق آبادی نهشت

    می توان زین مشت گل بتخانه ها آباد کرد

    این غزل را پیش ازین هر چند انشا کرده بود

    صائب از روح فغانی دیگر استمداد کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha