کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل پریشان از پریشان گردی نظاره شد

    از ورق گردانی آخر مصحفم سی پاره شد

    روزی سختی کشان از سنگ می آید برون

    کی غم روزی خورد مرغی که آتشخواره شد؟

    می زند جوش می گلرنگ خون در پیکرم

    تا لب خونخوار آن شیرین پسر میخواره شد

    درد می گردد به مقدار پرستاران زیاد

    غم نمی گردد به گرد هر که بی غمخواره شد

    دستگیری از غریق امید نتوان داشتن

    هر که از اهل جهان شد چاره جو، بیچاره شد

    در حریم حسن چون آیینه محرم می شود

    هر که از سیمین بران قانع به یک نظاره شد

    در تماشاگاه او چون دیده قربانیان

    جمله ایام حیاتم صرف یک نظاره شد

    در جنون گر پوست پوشی کرد مجنون اختیار

    پوست از زور جنون بر پیکر من پاره شد

    در دل سنگین شیرین رخنه نتوانست کرد

    گرچه عاجز در کف فرهاد سنگ خار شد

    نفس را زخم زبان اندام نتوانست داد

    عاقبت سوهان من هموار ازین انگاره شد

    آتش سودای من از چوب گل بالا گرفت

    شوخی این طفل بیش از بستن گهواره شد

    آب زیرکاه را باشد خطر از سیل بیش

    از نگاه زیر چشمی کار من یکباره شد

    گر نگردد بر مراد ما فلک، آسوده ایم

    زین فلاخن زود خواهد سنگ ما آواره شد

    چون کنم صائب نهان در سینه داغ عشق را؟

    سینه صبح از شکوه مهر تابان پاره شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha