کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شورش سودا مرا از قید تن آزاده کرد

    از سر خم خشت را آواره جوش باده کرد

    کم نشد چون غنچه گل برگ عیش از خانه اش

    هر که از گلشن قناعت با دل نگشاده کرد

    خاکساری سایه را باشد حصار عافیت

    چرخ نتواند ستم بر مردم افتاده کرد

    بر لبش از مهر تابان مهر خاموشی زدند

    صبح از نقش کواکب تا ورق را ساده کرد

    دامن افتادگی از کف مده کاین کیمیا

    از برای سربلندان خاک را سجاده کرد

    پشت بر دیوار دادم تا نظر کردم که بحر

    از صدف گهواره در یتیم آماده کرد

    می شود صائب به اندک جنبشی پا در رکاب

    هر که چون نخل خزان برگ سفر آماده کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha