صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۳۷۳: شورش سودا مرا از قید تن آزاده کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شورش سودا مرا از قید تن آزاده کرد از سر خم خشت را آواره جوش باده کرد کم نشد چون غنچه گل برگ عیش از خانه اش هر که از گلشن قناعت با دل نگشاده کرد خاکساری سایه را باشد حصار عافیت چرخ نتواند ستم بر مردم افتاده کرد بر لبش از مهر تابان مهر خاموشی زدند صبح از نقش کواکب تا ورق را ساده کرد دامن افتادگی از کف مده کاین کیمیا از برای سربلندان خاک را سجاده کرد پشت بر دیوار دادم تا نظر کردم که بحر از صدف گهواره در یتیم آماده کرد می شود صائب به اندک جنبشی پا در رکاب هر که چون نخل خزان برگ سفر آماده کرد صائب تبریزی