کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    لعل می از جام زر در سنگ خارا می خورد

    آدمی خون در تلاش رزق بیجا می خورد

    هر که پیش تلخرویان مهر از لب بر نداشت

    آب شیرین چون صدف در عین دریا می خورد

    بر دل آگاه باشد غفلت جاهل گران

    خون زمزدوران کاهل کارفرما می خورد

    نیست غیر از بیخودی دارالامانی خاک را

    هر که از میخانه بیرون پا نهد، پا می خورد

    باد دستان را زجمع مال، مطلب تفرقه است

    می فشاند ابر اگر آبی زدریا می خورد

    نیست غیر از خوردن دل تنگ روزی را نصیب

    آسیا بی دانه چون گردید خود را می خورد

    منت دست نوازش می نهد بر خویشتن

    سنگی از هر کس دل دیوانه ما می خورد

    حرص را چون آتش سوزان نمی باشد تمیز

    هر چه می آید به دستش بی محابا می خورد

    ناتمامی نیل چشم زخم باشد حسن را

    مه چو کامل شد به چشم شور خود را می خورد

    آه افسوس از دل ما می شود صائب بلند

    از حوادث هر که را سنگی به مینا می خورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha