کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا تو رفتی عالم روشن به چشمم تار شد

    باده بی غش به جامم شربت بیمار شد

    از دهان باز بودم حلقه بیرون در

    تا زبان بستم دلم گنجینه اسرار شد

    رو سفیدی بود در کردار و عمر من تمام

    چون قلم از دل سیاهی صرف در گفتار شد

    نیست در دل خاری از منع چمن پیرا مرا

    جوش گل مانع مرا از سیر این گلزار شد

    چرب نرمی شد حصار عافیت ز آتش مرا

    از گداز ایمن بود هر زر که دست افشار شد

    از خموشی گشت روشن تا دل تاریک من

    طوطی خوش حرف بر آیینه ام زنگار شد

    بر جنون دوری من حلقه دیگر فزود

    نقطه خالش زخط روزی که خوش پرگار شد

    پیچ و تاب نامرادیها به قدر دانش است

    می خورد خون بیش هر تیغی که جوهردار شد

    می کشد ناصح زبان از روی سخت من به کام

    خواهد این سوهان ز ناهمواریم هموار شد

    در شبستان فنا صبح امیدی می شود

    آنچه از انفاس، صائب صرف استغفار شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha