کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقی از یک جرعه می این بینوا را گرم کرد

    سردی از دوران نبیند هر که ما را گرم کرد!

    می توان افروخت شمع از سایه بال و پرش

    استخوان گرم من ازبس همارا گرم کرد

    سبحه را در دست زاهد چون سپند آرام نیست

    تا دم گرم که محراب دعا را گرم کرد؟

    از شفق زد غوطه در اشک ندامت آفتاب

    این سزای آن که زیر چرخ جا را گرم کرد

    زخم صبح از بخیه انجم اگر آید بهم

    می تواند خواب هم مژگان ما را گرم کرد

    باد رنگین از شراب لعل دایم ساغرش

    هر که در قتل من آن گلگون قبا را گرم کرد

    می روند از جا سبکروحان به اندک نسبتی

    برگ کاهی می تواند گهربار گرم کرد

    می کند برگ اقامت را خزان پا در رکاب

    سردی ایام عمر بیوفا را گرم کرد

    عشق برد افسردگی بیرون زطبع خاکیان

    روی گرم آفتاب این ذره ها را گرم کرد

    می کند روی زمین را از گرانجانان سبک

    خون من زینسان که آن تیغ جفا را گرم کرد

    می برد مرغ هوا غیرت به مرغان کباب

    صائب از بس آه سوزانم هوا را گرم کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha