کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زان پیش کآفتاب بگیرد گلوی صبح

    روی خود از می شفقی کن چو روی صبح

    زان پیش کز غبار نفس بی صفا شود

    لبریز کن سبوی خود از آب جوی صبح

    خورشید چشم آب دهد از نظاره اش

    چون شبنم آن که چشم گشاید به روی صبح

    در چشم منکران قیامت نمونه ای است

    از جوی شیر گلشن فردوس، جوی صبح

    تو خفته ای و می شکند خار آتشین

    در پای آفتاب ز بس جستجوی صبح

    چون شمع اگر چه مرگ من از نوشخند اوست

    صد پیرهن گداختم از آرزوی صبح

    ای دل سیاه، عزت پیران نگاه دار

    در خون مکش ز باده گلرنگ موی صبح

    خواهی که سرخ روی شوی در بسیط خاک

    چون گل به آب دیده خود کن وضوی صبح

    چون آفتاب خامه صائب علم کشید

    پر نور کرد عالمی از گفتگوی صبح

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha