کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم خونبارم گرو ز ابر بهاری می برد

    نبض من از برق دست از بیقراری می برد

    در دل آزاده ام گرد تعلق فرش نیست

    سیل از ویرانه من شرمساری می برد

    شبنم از فیض سحر خیزی عزیز گلشن است

    گل به دامن خنده از شب زنده داری می برد

    هر که حرف راست بر تیغ زبانش بگذرد

    از میان چون صبح صادق زخم کاری می برد

    گر سر صائب چو مهر از چرخ چارم بگذرد

    حسرت روی زمین بر خاکساری می برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha