کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    موج سراب دنیا، شمشیر آبدارست

    آبش لعاب افعی، خارش زبان مارست

    خمیازه نشاط است گلهای خنده رویش

    سر جوش باده او ته جرعه خمارست

    تاجش به دیده عقل کیلی است عمرپیما

    تختش به چشم عبرت کرسی زیر دارست

    چون کوه پایدارست درد گران رکابش

    عمر سبک عنانش چون برق در گذارست

    پیداست تا چه باشد الوان نعمت او

    جایی که شیر مادر خون نقابدارست

    چون سگ گزیده از آب وحشت کند ز دنیا

    آیینه بصیرت آن را کی بی غبارست

    گرد کدورت از دل بی اشک برنخیزد

    روشنگر وجودست چشمی که اشکبارست

    از خلق خوش توان شد در چشم خلق شیرین

    صبح گشاده رو را انجم زر نثارست

    در گوهر آب گوهر در بحر می کند سیر

    واصل بود به جانان جانی که بیقرارست

    از خود کناره گیران صائب مدام شادند

    پیوسته صاف باشد بحری که بیکنارست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha