کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر خال ترا زیر نگین ملک جمی هست

    در هر شکن زلف تو بیت الصنمی هست

    در هر چه کند صرف به جز آه، حرام است

    چون صبح، ز آفاق کسی را که دمی هست

    در دایره قسمت بیشی طلبان است

    در مهره افلاک اگر نقش کمی هست

    گنج است، اگر هست به ویرانه خراجی

    تیغ است، اگر بر سر مجنون قلمی هست

    چون لاله درین دامن صحراست فروزان

    از گرمروانی که نشان قدمی هست

    زان است که بر خویش نمودی تو ستمها

    از لشکر بیگانه ترا گر ستمی هست

    آن را که ز حرفش نتوان سربدر آورد

    در پرده دل، زلف پریشان رقمی هست

    از گرد خودی چهره جان پاک بشویید

    تا در جگر شیشه و پیمانه نمی هست

    زندان عدم، رخنه امید نداد

    در عالم ایجاد، امید عدمی هست

    چون سرو درین باغچه دست طلب ما

    شد خشک و ندانست که صاحب کرمی هست

    صائب دل جمعی است که خرسند به فقرند

    گر زان که در آفاق دل محتشمی هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha