به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
از عکس خود آن آینه رو بس که حیا داشت
در خلوت آیینه همان رو به قفا داشت
چون معنی بیگانه که وحشت کند از لفظ
همخانه دل بود و ز دل خانه جدا داشت
از بی ثمری سبز درین باغچه ماندم
چون سرو، مرا دست تهی بر سر پا داشت
می کرد قیامت سخن ما ز بلندی
تا قامت او ریشه در اندیشه ما داشت
هر جغد در او خال رخ سیمبری بود
از روی تو ویرانه من بس که صفا داشت
در خامه نقاش ازل نقطه خالت
چون چرخ دو صد دایره بی سر و پا داشت
گرد دل من گر هوس بوسه نگردید
اندیشه ازان چهره اندیشه نما داشت
تاج است گران بر سر آزاده، وگرنه
چون بیضه مرا زیر پر و بال، هما داشت
صائب نشد از منزل مقصود کس آگاه
از نقش قدم گر چه فزون راهنما داشت
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.