صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۱۷۹: هر خال ترا زیر نگین ملک جمی هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر خال ترا زیر نگین ملک جمی هست در هر شکن زلف تو بیت الصنمی هست در هر چه کند صرف به جز آه، حرام است چون صبح، ز آفاق کسی را که دمی هست در دایره قسمت بیشی طلبان است در مهره افلاک اگر نقش کمی هست گنج است، اگر هست به ویرانه خراجی تیغ است، اگر بر سر مجنون قلمی هست چون لاله درین دامن صحراست فروزان از گرمروانی که نشان قدمی هست زان است که بر خویش نمودی تو ستمها از لشکر بیگانه ترا گر ستمی هست آن را که ز حرفش نتوان سربدر آورد در پرده دل، زلف پریشان رقمی هست از گرد خودی چهره جان پاک بشویید تا در جگر شیشه و پیمانه نمی هست زندان عدم، رخنه امید نداد در عالم ایجاد، امید عدمی هست چون سرو درین باغچه دست طلب ما شد خشک و ندانست که صاحب کرمی هست صائب دل جمعی است که خرسند به فقرند گر زان که در آفاق دل محتشمی هست صائب تبریزی