کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی دادرس آن کس که فغان چون جرسش هست

    خاموش نگردد ز فغان تا نفسش هست

    چون رشته محال است کند راست نفس را

    آن دانه گوهر که گره پیش و پسش هست

    آن کس که کسش نیست، کس اوست خداوند

    بیکس بود آن کس که درین خانه کسش هست

    غافل نشود یک نفس از بال رساندن

    هر مرغ که امید نجات از قفسش هست

    در گردن خورشید کند دست حمایل

    چون صبح هر آن کس که اثر در نفسش هست

    تا هیچ نگردی، نتوانی همه گردید

    کز بحر حباب است جدا تا نفسش هست

    صائب چه خیال است کند خواب فراغت

    چون نفس کسی را که سگی در مرسش هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha