کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خورشید ترا از خط شبرنگ وبال است

    چون سایه قدم پیش نهد وقت زوال است

    از خنجر سیراب نترسد جگر ما

    هر چند که می صاف بود مفت سفال است

    هر دانه که از آبله دست نشد سبز

    زنهار مکن میل که آن تخم وبال است

    در سلسله آبله دست توان یافت

    امروز درین دایره آبی که حلال است

    موقوف به آسایش چرخ است قرارم

    هر کار که موقوف محال است، محال است

    از بس که گرفتار گرفتاری خویشم

    هر حلقه دامم به نظر چشم غزال است

    بر بستر گل وقت خزان تکیه نماید

    آن را که ز طاوس، نظر بر پر و بال است

    صائب سخن غنچه نشکفته همین است

    جمعیت دل در گره سخت ملال است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha