کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از شش جهتم همچو شرر سنگ گرفته است

    این بار جنون سخت به من تنگ گرفته است

    در پنجه شیرست رگ و ریشه جانم

    تا شانه سر زلف تو در چنگ گرفته است

    زان چهره گلرنگ خط سبز دمیده است؟

    یا آینه بینش من زنگ گرفته است

    ایام حیاتم شب قدرست سراسر

    تا دل ز من آن طره شبرنگ گرفته است

    خون می خلدم در جگر از رشک چو نشتر

    تیغ تو ز خون که دگر رنگ گرفته است؟

    چون گوشه نگیرم ز عزیزان، که مکرر

    از آب گهر آینه ام زنگ گرفته است

    تاب سخن سخت ز معشوق ندارد

    صائب که مکرر ز هوا سنگ گرفته است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha