کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یک تن دل شکسته ز اهل وفا نیافت

    صد حرف آشنا زد و یک آشنا نیافت

    محضر به خون بستر گل می کند درست

    پهلوی من شکستگی از بوریا نیافت

    بر چوب بست غیرت من دست شانه را

    دست این چنین به زلف نسیم صبا نیافت

    در پیش غنچه دهن دلفریب او

    تا پسته لب گشود، دل خود به جا نیافت

    از دست کوته است، که در زیر سنگ باد!

    نخل قدش که جای در آغوش ما نیافت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha