به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چشم تو عجب نیست اگر مست و خراب است
کز روی عرقناک تو در عالم آب است
در دل فکند شور جزا گریه تلخش
از آتش رخسار تو هر دل که کباب است
چشمی که چو مژگان نکند هر دو جهان را
در هر نگهی زیر و زبر، پرده خواب است
از عشق محال است که دلها نشود آب
هر گل که درین باغ بود خرج گلاب است
مژگان تو از کج قلمی دست ندارد
هر چند ز خط حسن تو در پای حساب است
بالاتر از ادراک بود مرتبه حسن
هر چهره که بتوان به نظر دید، نقاب است
از نرگس بیمار بود تازگی حسن
معموری آفاق ز دلهای خراب است
هر خاک نهادی که خموش است درین بزم
چون کوزه لب بسته پر از باده ناب است
مجنون چه کند مست نگردد که درین دشت
هر موج سرایی که بود موج شراب است
دارد خط پاکی به کف از ساده دلی ها
دیوانه ما را چه غم از روز حساب است؟
این عالم پر شور که آرام ندارد
از دامن صحرای تو یک موج سراب است
زنهار که خود را مکن از توشه گرانبار
بشتاب که زادره سیلاب، شتاب است
نشمرده نفس سر نزند از جگر صبح
هر روز به بیداردلان روز حساب است
صائب مطلب روی دل از کس، که درین عهد
رویی که نگردد ز کسی روی کتاب است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.