به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
هر کس ز تیغ غمزه او سر دریغ داشت
جام سفالی از لب کوثر دریغ داشت
زر را به زر چرا ندهد بی دریغ کس؟
از یار سیمبر نتوان زر دریغ داشت
ماند از غبار خاطر خود زنده زیر خاک
از هر که آسمان مژه تر دریغ داشت
میزان روزگار ندارد به ظلم میل
زان سر بجوی هر چه ازین سر دریغ داشت
فیض قدح چرا بود از آفتاب کم؟
نتوان ز خاک باده احمر دریغ داشت
آگاه بود خضر ز آفات زندگی
دانسته آب را ز سکندر دریغ داشت
صائب ز حرف تلخ شکایت چرا کند؟
هر کس ز کام طوطی، شکر دریغ داشت
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.