به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
آسان نمی توان به سراپای ما گذشت
نتوان به بال موج ز دریای ما گذشت
آیینه اش ز گرد خجالت سیه مباد
سیلی که بر خرابه دلهای ما گذشت
روشن شدش که دیده بینا نداشته است
خورشید تا به دیده بینای ما گذشت
یوسف به سیم قلب فروشی است کار ما
مغبون شود کسی که ز سودای ما گذشت
شد تیر روی ترکش زورین کشان فکر
هر مصرعی که بر لب گویای ما گذشت
چون اشک شمع تا مژه بر یکدگر زدیم
داغ تو از سرآمد و از پای ما گذشت
چون تیر کز دو خانه به یک بار بگذرد
از هر دو کون، همت والای ما گذشت
ما این بساط کز دل صد پاره چیده ایم
صائب نمی توان ز تماشای ما گذشت
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.