کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را

    جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را

    من که با مویی به قوت برنیایم ای عجب

    با یکی افتاده‌ام کاو بگسلد زنجیر را

    چون کمان در بازو آرد سروقد سیمتن

    آرزویم می‌کند کآماج باشم تیر را

    می‌رود تا در کمند افتد به پای خویشتن

    گر بر آن دست و کمان چشم اوفتد نخجیر را

    کس ندیدست آدمیزاد از تو شیرین‌تر سخن

    شکر از پستان مادر خورده‌ای یا شیر را

    روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست

    نقد را باش ای پسر کآفت بود تأخیر را

    ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز

    هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را

    زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار

    پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را

    سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی

    همچنان عذرت بباید خواستن تقصیر را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha