کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی

    مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی

    بنای مهر نمودی که پایدار نماند

    مرا به بند ببستی خود از کمند بجستی

    دلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودت

    به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی

    چراغ چون تو نباشد به هیچ خانه ولیکن

    کس این سرای نبندد در این چنین که تو بستی

    گرم عذاب نمایی به داغ و درد جدایی

    شکنجه صبر ندارم بریز خونم و رستی

    بیا که ما سر هستی و کبریا و رعونت

    به زیر پای نهادیم و پای بر سر هستی

    گرت به گوشه چشمی نظر بود به اسیران

    دوای درد من اول که بی‌گناه بخستی

    هر آن کست که ببیند روا بود که بگوید

    که من بهشت بدیدم به راستی و درستی

    گرت کسی بپرستد ملامتش نکنم من

    تو هم در آینه بنگر که خویشتن بپرستی

    عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد

    که عشق موجب شوق است و خمر علت مستی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha