به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
سرو ایستاده به چو تو رفتار میکنی
طوطی خموش به چو تو گفتار میکنی
کس دل به اختیار به مهرت نمیدهد
دامی نهادهای که گرفتار میکنی
تو خود چه فتنهای که به چشمان ترک مست
تاراج عقل مردم هشیار میکنی
از دوستی که دارم و غیرت که میبرم
خشم آیدم که چشم به اغیار میکنی
گفتی نظر خطاست تو دل میبری رواست
خود کرده جرم و خلق گنهکارمیکنی
هرگز فرامشت نشود دفتر خلاف
با دوستان چنین که تو تکرار میکنی
دستان به خون تازه بیچارگان خضاب
هرگز کس این کند که تو عیار میکنی
با دشمنان موافق و با دوستان به خشم
یاری نباشد این که تو با یار میکنی
تا من سماع میشنوم پند نشنوم
ای مدعی نصیحت بیکار میکنی
گر تیغ میزنی سپر اینک وجود من
صلح است از این طرف که تو پیکار میکنی
از روی دوست تا نکنی رو به آفتاب
کز آفتاب روی به دیوار میکنی
زنهار سعدی از دل سنگین کافرش
کافر چه غم خورد چو تو زنهار میکنی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.