کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرگز نبود سرو به بالا که تو داری

    یا مه به صفای رخ زیبا که تو داری

    گر شمع نباشد شب دلسوختگان را

    روشن کند این غره غرا که تو داری

    حوران بهشتی که دل خلق ستانند

    هرگز نستانند دل ما که تو داری

    بسیار بود سرو روان و گل خندان

    لیکن نه بدین صورت و بالا که تو داری

    پیداست که سرپنجه ما را چه بود زور

    با ساعد سیمین توانا که تو داری

    سحر سخنم در همه آفاق ببردند

    لیکن چه زند با ید بیضا که تو داری

    امثال تو از صحبت ما ننگ ندارند

    جای مگس است این همه حلوا که تو داری

    این روی به صحرا کند آن میل به بستان

    من روی ندارم مگر آن جا که تو داری

    سعدی تو نیارامی و کوته نکنی دست

    تا سر نرود در سر سودا که تو داری

    تا میل نباشد به وصال از طرف دوست

    سودی نکند حرص و تمنا که تو داری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha