کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی

    یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنی

    دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست

    تا ندانند حریفان که تو منظور منی

    دیگران چون بروند از نظر از دل بروند

    تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی

    تو همایی و من خسته بیچاره گدای

    پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی

    بنده وارت به سلام آیم و خدمت بکنم

    ور جوابم ندهی می‌رسدت کبر و منی

    مرد راضیست که در پای تو افتد چون گوی

    تا بدان ساعد سیمینش به چوگان بزنی

    مست بی خویشتن از خمر ظلوم است و جهول

    مستی از عشق نکو باشد و بی خویشتنی

    تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ

    باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی

    من بر از شاخ امیدت نتوانم خوردن

    غالب الظن و یقینم که تو بیخم بکنی

    خوان درویش به شیرینی و چربی بخورند

    سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha