کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    همه کس را تن و اندام و جمال است و جوانی

    وین همه لطف ندارد تو مگر سرو روانی

    نظر آوردم و بردم که وجودی به تو ماند

    همه اسمند و تو جسمی همه جسمند و تو جانی

    تو مگر پرده بپوشی و کست روی نبیند

    ور همین پرده زنی پرده خلقی بدرانی

    تو ندانی که چرا در تو کسی خیره بماند

    تا کسی همچو تو باشد که در او خیره بمانی

    نوک تیر مژه از جوشن جان می‌گذرانی

    من تنک پوست نگفتم تو چنین سخت کمانی

    هر چه در حسن تو گویند چنانی به حقیقت

    عیبت آن است که با ما به ارادت نه چنانی

    رمقی بیش نمانده‌ست گرفتار غمت را

    چند مجروح توان داشت بکش تا برهانی

    بیش از این صبر ندارم که تو هر دم بر قومی

    بنشینی و مرا بر سر آتش بنشانی

    گر بمیرد عجب ار شخص و دگر زنده نباشد

    که برانی ز در خویش و دگربار بخوانی

    سعدیا گر قدمت راه به پایان نرساند

    باری اندر طلبش عمر به پایان برسانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha