کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر سلطنت که خواهی می‌کن که دلپذیری

    در دست خوبرویان دولت بود اسیری

    جان باختن به کویت در آرزوی رویت

    دانسته‌ام ولیکن خونخوار ناگزیری

    ملک آن توست و فرمان مملوک را چه درمان

    گر بی‌گنه بسوزی ور بی خطا بگیری

    گر من سخن نگویم در وصف روی و مویت

    آیینه‌ات بگوید پنهان که بی‌نظیری

    آن کاو ندیده باشد گل در میان بستان

    شاید که خیره ماند در ارغوان و خیری

    گفتم مگر ز رفتن غایب شوی ز چشمم

    آن نیستی که رفتی آنی که در ضمیری

    ای باد صبح بستان پیغام وصل جانان

    می‌رو که خوش نسیمی می‌دم که خوش عبیری

    او را نمی‌توان دید از منتهای خوبی

    ما خود نمی‌نماییم از غایت حقیری

    گر یار با جوانان خواهد نشست و رندان

    ما نیز توبه کردیم از زاهدی و پیری

    سعدی نظر بپوشان یا خرقه در میان نه

    رندی روا نباشد در جامه فقیری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha