کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما سپر انداختیم گر تو کمان می‌کشی

    گو دل ما خوش مباش گر تو بدین دلخوشی

    گر بکشی بنده‌ایم ور بنوازی رواست

    ما به تو مستأنسیم تو به چه مستوحشی

    گفتی اگر درد عشق پای نداری گریز

    چون بتوانم گریخت تا تو کمندم کشی

    دیده فرودوختیم تا نه به دوزخ برد

    باز نگه می‌کنم سخت بهشتی وشی

    غایت خوبی که هست قبضه و شمشیر و دست

    خلق حسد می‌برند چون تو مرا می‌کشی

    موجب فریاد ما خصم نداند که چیست

    چاره مجروح عشق نیست به جز خامشی

    چند توان ای سلیم آب بر آتش زدن

    کآب دیانت برد رنگ رخ آتشی

    آدمی هوشمند عیش ندارد ز فکر

    ساقی مجلس بیار آن قدح بی هشی

    مست می عشق را عیب مکن سعدیا

    مست بیفتی تو نیز گر هم از این می چشی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha