کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آسوده خاطرم که تو در خاطر منی

    گر تاج می‌فرستی و گر تیغ می‌زنی

    ای چشم عقل خیره در اوصاف روی تو

    چون مرغ شب که هیچ نبیند به روشنی

    شهری به تیغ غمزه خونخوار و لعل لب

    مجروح می‌کنی و نمک می‌پراکنی

    ما خوشه چین خرمن اصحاب دولتیم

    باری نگه کن ای که خداوند خرمنی

    گیرم که برکنی دل سنگین ز مهر من

    مهر از دلم چگونه توانی که برکنی

    حکم آن توست اگر بکشی بی‌گنه ولیک

    عهد وفای دوست نشاید که بشکنی

    این عشق را زوال نباشد به حکم آنک

    ما پاک دیده‌ایم و تو پاکیزه دامنی

    از من گمان مبر که بیاید خلاف دوست

    ور متفق شوند جهانی به دشمنی

    خواهی که دل به کس ندهی دیده‌ها بدوز

    پیکان چرخ را سپری باشد آهنی

    با مدعی بگوی که ما خود شکسته‌ایم

    محتاج نیست پنجه که با ما درافکنی

    سعدی چو سروری نتوان کرد لازم است

    با سخت بازوان به ضرورت فروتنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha