کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو در کمند نیفتاده‌ای و معذوری

    از آن به قوت بازوی خویش مغروری

    گر آن که خرمن من سوخت با تو پردازد

    میسرت نشود عاشقی و مستوری

    بهشت روی من آن لعبت پری رخسار

    که در بهشت نباشد به لطف او حوری

    به گریه گفتمش ای سرو قد سیم اندام

    اگر چه سرو نباشد بر او گل سوری

    درشتخویی و بدعهدی از تو نپسندند

    که خوب منظری و دلفریب منظوری

    تو در میان خلایق به چشم اهل نظر

    چنان که در شب تاریک پاره نوری

    اگر به حسن تو باشد طبیب در آفاق

    کس از خدای نخواهد شفای رنجوری

    ز کبر و ناز چنان می‌کنی به مردم چشم

    که بی شراب گمان می‌برد که مخموری

    من از تو دست نخواهم به بی‌وفایی داشت

    تو هر گناه که خواهی بکن که مغفوری

    ز چند گونه سخن رفت و در میان آمد

    حدیث عاشقی و مفلسی و مهجوری

    به خنده گفت که سعدی سخن دراز مکن

    میان تهی و فراوان سخن چو طنبوری

    چو سایه هیچ کس است آدمی که هیچش نیست

    مرا از این چه که چون آفتاب مشهوری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha