کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون خراباتی نباشد زاهدی

    کش به شب از در درآید شاهدی

    محتسب گو تا ببیند روی دوست

    همچو محرابی و من چون عابدی

    چون من آب زندگانی یافتم

    غم نباشد گر بمیرد حاسدی

    آنچه ما را در دل است از سوز عشق

    می‌نشاید گفت با هر باردی

    دوستان گیرند و دلداران ولیک

    مهربان نشناسد الا واحدی

    از تو روحانی‌ترم در پیش دل

    نگذرد شب‌های خلوت واردی

    خانه‌ای در کوی درویشان بگیر

    تا نماند در محلت زاهدی

    گر دلی داری و دلبندیت نیست

    پس چه فرق از ناطقی تا جامدی

    گر به خدمت قائمی خواهی منم

    ور نمی‌خواهی به حسرت قاعدی

    سعدیا گر روزگارت می‌کشد

    گو بکش بر دست سیمین ساعدی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha